«گوستاو کوربه» یکى از نقاشان سبک «رئالیسم» در پاسخ به این سؤال که فرشتهها چه شکلى هستند، مىگوید: «من نمىتوانم یک فرشته نقاشى کنم، چون هرگز یک فرشته ندیدهام.» اما من به عنوان یک مربى نقاشى هرگز با گفته کوربه موافق نبودهام و به همین خاطر سر کلاسهایم بارها از بچهها خواستهام که تصویر یک فرشته زیبا را برایم نقاشى کنند.
در یکى از روزها، سر یکى از کلاسهایم نیز از هنرجوها همین را خواستم و بچهها شروع کردند به نقاشى کردن. «روژین» هم یکى از آنها بود که روحیه بسیار لطیف و در عین حال پرجرأتى داشت. او از معدود بچههایى بود که شخصیت مستقلى داشت و به ندرت از من راهنمایى مىخواست. آن روز هم قبل از اینکه گفتههاى من تمام شود، روژین مدادرنگىهایش را بیرون آورد و کارش را شروع کرد...
پس از چند دقیقه، بالاى سر هر کدام از بچهها رفتم و سؤالهایشان را جواب دادم. بیشتر فرشتههاى آن روز، دختران زیبارویى بودند که با یک جفت بال سفید پرواز مىکردند.
اما نقاشى روژین با همه نقاشىها تفاوت داشت! با خودم گفتم «شاید اینبار هم روژین موضوع دیگرى را براى نقاشى در نظر گرفته است.» بنابراین براى پى بردن به آن، منتظر ماندم که نقاشىاش را کامل کند. رفته رفته برگه نقاشى روژین با قلبهایى به رنگ قرمز که میان نقاط رنگى شناور بودند، پر شد. به آرامى پرسیدم: «روژین! مىشه بگى چى کشیدى؟»
با تعجب نگاهم کرد و گفت: «خُب، اینها فرشتهاند دیگه!»
آن روز من درس بزرگى از روژین 9 ساله آموختم. او به من آموخت که قلبهایى اطرافمان هستند که همگى فرشتهاند؛ قلبهایى خالص، پاک و زیبا که موهبت خداوندند و هرگاه به آنها نیاز داشته باشى، همراه تو خواهند بود و به یاریت مىآیند و بر خلاف گفته کوربه، به راحتى مىتوانى آنها را ببینى؛ فقط کافى است اندکى تأمل کنى.
یک قلب مهربان، چشمهاى از شادى و آرامش است.
جورج واشنگتن
- ۹۴/۰۷/۰۸