من دوست تو هستم

در لحظه های سخت زندگی همراه تو هستم ، چرا ؟ چون دوست تو هستم :)

من دوست تو هستم

در لحظه های سخت زندگی همراه تو هستم ، چرا ؟ چون دوست تو هستم :)

من دوست تو هستم

جایی برای مطالعه داستان هایی که دوستشان دارید ، داستان زندگی انسان های اطراف ما ...

تلگرام ، من دوست تو هستم
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۸ مهر ۹۴، ۱۸:۴۸ - ali
    :)

روزى حضرت سلیمان، مورچه‌اى را در پاى کوهى دید که مشغول جابه‌جا کردن خاک‌هاى پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختى را متحمل مى‌شوى؟

مورچه سرش را بالا آورد و پاسخ داد: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابه‌جا کنى، به وصال من خواهى رسید؛ و من به عشق وصال او مى‌خواهم این کوه را جابه‌جا کنم.

سلیمان نبى فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشى نمى‌توانى این کار را انجام دهى.

مورچه گفت: تمام سعى‌ام را مى‌کنم...

حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود، براى او کوه را جابه‌جا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت : خدایى را شکر مى‌گویم که در راه عشق، پیامبرى را به خدمت مُورى درمى‌آورد.

نتیجه :

هرگز ناامیدى را در حریم خود راه ندهید و با عشق، تمام سعى‌تان را بکنید... و به یاد داشته باشید که پیامبرى همیشه در همین نزدیکى‌ست.

          «... بیستون را عشق کند.»

  • ۹۴/۰۸/۲۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی